موجودات بیگانه
یوفو
اشیاء ناشناس پرنده (UFO) به اشیائی گفته میشود که در آسمان توسط ناظر دیده شده ولی به راحتی قابل شناسایی و تطابق با هیچ یک از دانستههای قبلی نیست.
این فیلم یک ویدئوی مستند است که توسط کنگره آمریکا تایید شده است و اشاره به یک شی پرنده ناشناس دارد که توسط نیروی هوایی آمریکا در حال ردگیری است. این اشیاء از نظر تکنولوژی اختلاف چشمگیری با جنگندههای شناخته شده ساخت بشر دارند و به نظر میرسد به سادگی قابل شناسایی و ردگیری نباشد. این اشیاء پرنده ناشناس بیش از یک مرتبه دیده شدهاند و در سراسر جهان توسط افراد مختلفی وجود آنها گزارش شده است.
همچین مستنداتی وجود دارد که برخی از سربازان و یا کسانی که در دستگاههای دولتی کار میکنند، در دادگاه حاضر شده و شهادت میدهند که یوفوها و حتی موجودات بیگانه را مشاهده کردهاند. این افراد عموما دولت آمریکا را متهم به مخفی کاری میکنند.
تئوریهای قابل بررسی در مورد یوفوها
نیکولا تسلا
ادعا میشود نیکولا تسلا به عنوان یکی از نوابغ شناخته شده تاریخ، بر روی طراحی یک ماشین ضد جاذبه کار میکرده است. طراحی او بسیار شبیه به بشقاب پرندههای امروزی بوده است. تسلا بسیار از زمان خود جلوتر بود؛ چیزهای محدود به جا مانده و شناخته شده از او به نوعی هنوز در زندگی تمام انسانها در حال استفاده هستند. او چیزهایی در ذهن داشت که در آن زمان و حتی در زمان حال شگفت انگیز و برای مردم عادی ناشناخته بودند. او موفق شده بود به درک عمیقی از فیزیک و ساز و کار دنیا و ارتباطات بین اشیاء دست پیدا کند. بسیاری از کارهای او مثل ساخت رادیو کنترل در آن زمان با ارتباط با شیاطین توجیه شدند. ادعا میشود او موفق شده بود دستگاهی بسازد که با روشن کردن، تمام اشیاء داخل اتاق در هوا معلق شدند. او موفق شده بود برق را به صورت بی سیم منتقل کند (کاری که به تازگی توسط دانشمندان در حال توسعه است) دانش ما در اندازهای نیست که این ادعاها را تایید یا تکذیب کنیم؛ ولی با داوری نکردن رسانهها و اخبارها و به دور از هیجانات و با بررسی دستاوردهای به جا مانده از او، میتوان سرنخهایی از درست یا غلط بودن این ادعاها به دست آورد.
تکنولوژی نازیها
تئوری دیگری که وجود دارد، ادعا میکند دانشمندان نازی موفق به ساخت وسایل پرندهای شدهاند که آنها را به نوعی همان بشقاب پرنده میدانیم. شکی نیست که دانشمندان نازی از نظر تکنولوژی پیشرفتهای خیره کنندهای داشتهاند. اختلاف دستاوردهای آنها با سایر کشورهای ابر قدرت زمان خود به جایی میرسد که برخی ادعا میکنند موجودات فضایی در حال کمک کردن به نازیها در جهت پیشبرد تکنولوژی هستند. در واقع بسیاری از تکنولوژیهای امروز که کشورهای پیشرفته از آن استفاده میکنند از نازیهای سرقت شده است و به نام کشورهای دیگر ثبت شده است. برای مثال یکی از پیشرفتهترین دستاوردهای بشر که فضاپیماها هستند، اولین بار توسط دانشمندان نازی در حال توسعه بود. بعد از پایان جنگ و شکست آلمان، دانشمندان نازی به دو گروه تقسیم شدند و نیمی از آنها توسط آمریکا و نیم دیگر توسط شوروی به خدمت گرفته شدند که در واقعیت آنها باید بین زندان و اعدام و یا خدمت برای این دو ابر قدرت یکی را انتخاب میکردند. بعد سازمان ناسا و سازمان فضای شوروی به واسطه خدمات دانشمندان نازی به وجود آمدند و جنگ فضایی بین آمریکا و شوروی، در اصل جنگ فضایی بین نازیهای گروه آمریکا و نازیهای گروه شوروی بود. بسیاری از تکنولوژیهای دیگری که همچنان در حال استفاده از آنها هستیم سرقت شده از دانش نازیها و ثبت آن به اسم ابر قدرتهای پیروز میدان نبرد بوده است. نازیها همچنین پیشرفت بسیار زیادی در زمینه ساخت جنگندههای جت و رادارگریز و موشکهای جنگی کردهاند که امروزه این تکنولوژی قالب جنگندهها است و در واقع یک کپی از ساخت دست نازیها است. البته نازیها در سایر زمینهها از جمله شیمی، فیزیک، صنعت و هر چه که فکرش را بکنید به شکوفایی غیر قابل تصوری رسیده بودند. حتی داروهای روان گردان نیز اختراع آنها بوده است که به سربازان شجاعت کاذب میداده است. نوشابه فانتا نیز اختراع دیگر آنها است که در نتیجه تحریم آلمان توسط آمریکا ساخته شد و پس از شکست آلمان این برند سر از آمریکا در آورد. با وجود دستاوردهای زیادی که نازیها داشتهاند، بعید به نظر نمیرسد که توانسته باشند چنین ماشینهایی را توسعه دهند. تاریخچه دیدن اشیاء ناشناس در آسمان، به جنگ جهانی دوم بر میگردد و ادعا میشود متحدین و متفقین اشیاء هواگرد را در آسمان مشاهده کردهاند.
یوفوها الزاما نباید از فضا آمده باشند و متعلق به موجودات فضایی باشند. اینها ماشینهایی هستند که کمی از جنگندههای نظامی پیشرفتهتر هستند ولی به نظر نمیرسد در حدی باشند که بتوانند فضاهای بین کهکشانی را طی کنند. این که ما تا الان آنها را از نزدیک ندیدهایم و نحوه ساخت آن را نمیدانیم دلیل محکمی نیست برای این که بخواهیم آن را به موجودات فضایی یا سایر علوم ماورالطبیعه ارتباط دهیم. بر اساس مقیاس کارداشف، گونههای فضایی که توانایی سفرهای بین کهکشانی را داشته باشند باید در سطح 4 یا بیشتر باشند که در این صورت آنها نیازی به وسایل نقلیه ندارند. وسیله نقلیه چیزی است که انسان میسازد. گونههایی با توانایی پیمودن مسافتهای بین کهکشانی احتمالا توانستهاند به خوبی انرژی را مهار کرده و در زمان و مکان آزادانه و بدون محدودیت سفر کنند و البته الزامی ندارد که این گونهها جسم داشته باشند. این گونهها میتوانند در نوع انرژی و آگاهی باشند و هدف و فلسفه وجود آنها به طور کلی با ما متفاوت باشد. موجودات فضایی که بتوانند سوار بر یک وسیله نقلیه شده و از فواصل عظیم نوری به زمین سفر کنند بهتر است از تکنولوژیهای دیگر خود استفاده کنند و ما را به طور دیگری رصد کنند و به نظر میرسد نیاز نیست اینقدر سختی بکشند. موجوداتی که قدرت و توانایی چنین سفرهایی را دارند، قدرت و تواناییهای پیشرفته دیگری هم دارند که باعث میشود سفر به این شکل برای آنها یک ضرورت نباشد، همان طور که در حال حاضر نیاز به جابجایی در انسانها دارد جای خود را به ارتباطات مجازی میدهد و خیلی زود ما میتوانیم حضور فیزیکی خود را حذف کرده و تمام اطلاعات را دریافت کنیم.
تئوری دیگری که قابل بررسی است این است که امکان دارد موجودات بیگانه واقعا در زمین و بین ما حضور داشته باشند و به نوعی هوش و برتری آنها کمک کرده باشد آنها بتوانند مخفیانه برای هزاران سال در سیاره زمین زندگی کنند. شاید به نوعی آنها در حال استفاده از ما برای برآورده کردن نیازهای خوب باشند. مردم جزیره سنتینل شمالی انسانهایی هستند که به صورت ایزوله در یک جزیره زندگی میکنند. این مردمان چندین هزار سال از تمدن عقب هستند و با دیدن اشیاء پرنده ماننده هواپیما به آن سنگ پرتاب میکنند. شاید اگر این افراد برای اولین بار هواپیما را دیده باشند در آینده برای فرزندان خود از ماجرای خدایان و ارابه های آهنینی سخن بگویند که آمده بودن تا به آن ها کمک کنند و یا آن ها را نابود کنند. چرا ما نسبت به یک تمدن پیشرفته نباید چنین رفتارهایی نشان دهیم. هیچ شاخص واحدی برای مشخص کردن هوش وجود ندارد و هوش هم مانند هر چیزی کاملا نسبی است و سندی وجود ندارد که ثابت کند موجوداتی هوشمندتر از ما وجود ندارند. موجودات هوشمند میتوانند راههایی پیشرفته برای مخفی بودن استفاده کنند که به ذهن انسان خطور نمیکند و آنها توانایی ساخت ماشینهای پیچیده مانند یوفوها را دارند.
در متون تاریخی بسیاری در مورد خدایان نوشته شده است. تصاویر و نگارههای باستانی وجود دارند که ذهن دانشمندان را درگیر کردهاند. عجایب ساخت دست بشر وجود دارند که با دانستههای ما جور در نمیآیند. برای مثال اهرام در نقاط مختلف زمین که توسط مردم با تلاش زیاد و خستگی ناپذیر با گذشت چند دهه با انگیزه و صبر تمام و بدون این که ما چیزی از هدف ساخت آنها بدانیم ساخته شدهاند. این مردم چه انگیزه مشترکی داشتهاند برای ساخت چنین ابر سازههای؟ چه چیزی باعث میشده است چندین دهه وقت صرف چنین سازههایی بکنند؟ این سازهها چه مشکلی از آنها را برطرف میکرده است که چنین پر اهمیت بودهاند؟ نگارهها هک شده روی سنگها گاها شباهتهای عجیبی به ماشینها و دستگاههای دارند که به تازگی در حال ساخت هستند. خدایان چه کسانی بودهاند؟ آیا ممکن است موجودات بیگانه به نوعی انسانها را به عنوان برده به کار گماشته باشند؟
خزندگان هوشمند

اجساد پیدا شده از موجودات بیگانه
رونمایی کنگره مکزیک از جسد موجودات بیگانه
کنگره محلی است که نمایندگان و سیاستمداران یک کشور گرد هم آمده و جلسات مربوط به رهبری و هدایت کشور را برگزار می کنند. سیاستمداران یک کشور عمدتا شامل افراد قدرتمندی میشود که به واسطه نفوذ، هوش، ارتباطات، قدرت و سایر تواناییهای خود توانستهاند راه خود را به راس کشور باز کنند. سیاستمداران مکزیک در کنگره گرد هم آمدهاند و با رونمایی از اجساد به جا مانده از دو موجود بیگانه سعی داشتهاند دست به شفاف سازی زده و احتمالا از قافله عقب نمانده و اسم و رسمی برای کشور خود دست و پا کنند. قطعا این افراد انسانهای بی فکری نیستند و بی گدار به آب نمیزنند و حالا که کنگره آمریکا در حال آماده سازی اذهان عمومی و پرده برداری از اسناد فوق محرمانه به صورت مرحله به مرحله است، آنها نیز دست به عمل زده و پیش قدمی کردهاند. آنها نمونههای پیدا شده را به دانشگاهی در مکزیک دادهاند و دانشگاه نیز توالی DNA این موجودات را با هیچ یک از موجودات سیاره زمین نتوانسته است مطابقت دهد؛ این موجودات اختلاف بزرگ 30 درصدی در DNA خود دارند که این یک معنی دارد: این موجودات در دسته بندی موجودات شناخته شده زمینی نیستند. سه تخم دارای جنین در شکم یکی از این موجودات است که این موضوع سرنخی از اثبات درست بودن تئوری نوع خزنده بودن این موجودات بیگانه دارد. در بدن این موجودات ایمپلنتهای از فلزات بسیار کمیاب اسمیوم و کادمیوم بوده است؛ این اجساد در یک معدن فسیل شدهاند و قدمت بسیار زیادی دارند و این فلزات به تازگی توسط بشر به کار گرفته شدهاند. ایمپلنت نیز موضوع خیلی جدیدی نیست و امروزه دانشمندان موفق شدهاند فلزات کمیابی مانند پلاتین و یا کامپوزیتهایی را بسازند که بدن به عنوان یک عامل خارجی آنها را پس نمیزند. جالب است این موجودات شباهت بسیار عجیبی با جلوه موجودات بیگانه دارد که اغلب توسط فیلم سازان ساخته شده است و همچنین قد و اندازه آنها بسیار با گفته شاهدین مطابقت دارد.
ناسا و تکذیب کنگره مکزیگ
با فرض این که این موجودات واقعی هستند و دروغی در کار نیست، و زمامداران به این نتیجه رسیده باشند که فعلا صلاح عموم در ندانستن این موضوع است، بهترین کار ممکن استفاده از اساتید و دانشمندان و یک سخنرانی دقیق بر علیه کنگره مکزیک و زیر سوال بردن آنها خواهد بود. آنها گفتند این موجودات ترکیبی از پوست انسان و استخوان حیوانات هستند که بسیار متهورانه در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. چه کسی راست میگوید؟ کنگره مکزیک با استناد به شواهد و نقشه DNA یا ناسا؟
نباید فراموش کنیم که ناسا اولین سازمانی بود که توانست ماه را فتح کند؛ فتح بزرگی که زنجیرهای از رویدادها را رقم زد و در کنار حادثه چرنوبیل آمریکا را پیروز بلامنازع جنگ سرد کرد و همان رویداد باعث شد آمریکا اولین انتخاب بی چون و چرای قرن جدید به عنوان نفر اول لیست باشد. فتح ماه بزرگترین دستاورد تاریخی جنگ سرد بود. فتحی که با گذشت چند دهه سوالات شک بر انگیزی را به ذهن دانشمندان انداخته است. موارد و مسائلی که چند دهه پیش کشف نشده بودند و حالا که کشف شدند حقیقت این سفر را زیر سوال میبرند. سوالاتی که ناسا علیرغم تلاش زیادش هنوز نتوانسته است جوابهای قانع کنندهای برای آنها دست و پا کند. شاید بهتر باشد دولت آمریکا و ناسا قبل از زیر سوال بردن کنگره مکزیک، خودشان را از بار سنگین شک و شبهاتی که سفر به ماه را زیر سوال بردهاند نجات دهند.
به نظر میرسد کنگره مکزیک حقیقت را گفته است. احتمالا این رونمایی با انگیزه کسب شهرت بوده است. زمامداران چیزهایی میدانند که صلاح میدانند فعلا مردم از آنهای اطلاعی نداشته باشند. شاید این بیگانگان از هزاران سال پیش وجود داشتهاند و قدمت آنها قبل از اسنان باشد و حالا نیز هستند و ما هیچ اطلاعی از آنها نداریم. شاید هرگز از فضاهای دور نیامده باشند و ساکنان زمین یا ساکنان نزدیک زمین باشند.
رویت موجود بیگانه در مزرعه یک مکزیکی

موجود بیگانه به دام افتاده در تله موش توسط یک کشاورز مکزیکی
خبر آنقدر عجیب و حیرتآور بود که بسیاری از سران کشورهای مختلف جهان از انتشار آن امتناع کردند و ترجیح دادند تا مردم، حضور آدمکهایی از جنسی غیر از خودشان را مانند همیشه فقط یک خیال باطل و نتیجه توهم انسانهای زمینی تلقی کنند؛ چرا که با درز خبر در ابعاد گسترده معلوم نبود که چطور باید به هراس و ترس مردم از اثبات موضوعی که طی صدها سال فقط دروغی بزرگ جلوه داده شده بود، پاسخ دهند. البته آنهایی که دستی بر آتش داشتند و هر روز اخبار و اطلاعات را نه از روزنامه بلکه از طریق شبکههای اینترنتی دنبال میکردند، کمکم به اصل ماجرا پی بردند و به تدریج خبر دهان به دهان میان مردم کره خاکی منتشر شد؛ «موجودات بیگانه میان ما هستند، همین جا روی کره زمین!».
مارائو لوپز- کشاورز مکزیکی- مثل همیشه داشت خودش را برای یک روز کاری دیگر آماده میکرد. صبح زود، هنوز آفتاب نزده از خانه بیرون زد و به طرف انبار حیاط پشتی رفت تا وسایل کارش را پشت تراکتورش بیندازد و قبل از گرم شدن هوا به زمین کشاورزیاش برسد. از در که وارد شد، همهمه همیشگی باز هم نگرانش کرد.
موشها بودند که با ورود لوپز به هر طرف فرار میکردند. موشهای انبار هر روز بیشتر میشدند و کشاورز نگران محصولاتی بود که باید تا چند وقت دیگر دور از تیررس موشهای همیشه گرسنه در آنجا انبار میکرد. تلهموش هم دیگر این آخریها فایده نداشت. آخر موشها که یکی دو تا نبودند که با تله موش بشود کاری کرد. لوپز آن روز صبح مثل همیشه اول به سراغ تله موشها رفت تا اینکه سر و صدایی عجیب از یک طرف انبار بلند شد. کشاورز خوشحال از اینکه تلههای زنگ زده کهنهاش دوباره جانوری موذی را به دام انداختهاند به طرف صدا حرکت کرد.
جایی پشت الوارهای تکیه داده به دیوار انبار، تله موشی قدیمی و کهنه قرار داشت. صدا از همان جا میآمد. به خیال پیرمرد این بار موش زبل جان سالم به در برده بود و فقط گرفتار گیرههای سخت تله شده بود. برای همین بیلش را هم با خود برداشت تا در همان لحظه اول حیوان موذی را ناکار کند و انتقام همه خسارتهای این چند وقت را بگیرد. کشاورز هر چه به صدا نزدیکتر میشد بیشتر تعجب میکرد. صدای ناله حیوان به صدای یک موش گرفتار در تله شباهت نداشت.
موجود در حالی در انبار خانه لوپز پیدا شد که برای خارج کردن دستش از قلاب تله موش تقلا می کرد. صدای هیچ حیوانی در قد و اندازه یک موش کوچک نمیتوانست آن قدر رسا و عجیب باشد. کشاورز فکر کرد شاید سمور یا حیوانی بزرگتر از موش در تله گیر کرده که آن قدر خودش را با سر و صدا به در و دیوار میکوبد اما وقتی به تله رسید و الوارهای چوبی را کنار زد، از تعجب دیگر نه میتوانست حرف بزند و نه حرکت کند. موجود گرفتار در تله انبار نه موش بود و نه سمور؛ موجود گرفتار شده یک حیوان عجیب بود!
موجود غرق شد
استخوانهای برآمده و پوست ظریفی که بدن بیموی حیوان را پوشانده بود و سر مثلثی و چشمان وق زدهاش در نگاه اول هر کسی را میترساند. جانور بر خلاف جثه نحیفش که در حد و اندازه یک موش صحرایی بود، صدای عجیبی داشت و به شدت خودش را به در و دیوار میزد تا بلکه دست لاغرش را که در اثر ضربه سریع گیره تله از مچ قطع شده بود از تله دربیاورد و فرار کند.
جانور تقلا میکرد و کشاورز مکزیکی همان طور به او خیر مانده بود. جانور هیچ شباهتی به موش و سگ و گربه نداشت بلکه بیشتر به آدمی ناقص الخلقه شبیه بود که هم دم داشت و هم اندازه یک موش بود! چند لحظهای گذشت تا پیرمرد با فریاد همسایهها را خبر کرد. مردم روستای متپک خیلی زود خودشان را به خانه لوپز رساندند. جانور همه را حیرت زده و هراسان کرده بود. برای همین هم خیلی زود بدون آنکه بخواهند ذرهای به کاری که انجام میدهند فکر کنند، تصمیم گرفتند که موجود عجیب را همان طور زنده زنده خاک کنند.
چالهای کندند و حیوان را در آن انداختند اما هر بار موجود با سر و صدای زیاد و تله دست سر از خاک بیرون میآورد و البته قبل از آنکه بتواند فرار کند دوباره گرفتار کشاورزها میشد. همه وحشت زده فقط میخواستند به هر نحوی موجود مخوف را از بین ببرند. در باور مردم روستا موش خانه لوپز موجودی غیر زمینی بود که برای نابودی آنها آمده بوده؛ پس باید زودتر خودشان آن را از بین میبردند. همه مانده بودند که با جانور چه کنند که آخر خود لوپز پیشنهاد داد حیوان را در آب غرق کنند. از ترس فرار دوباره حیوان، لوپز جانور عجیب را ساعتها در آب رودخانه نگه داشت تا دست آخر حیوان بعد از تقلا و تلاش فراوان از بین رفت!
دو سال جنجال و انتظار
پلیس ایالتی به سرعت خبردار شد اما زمانی به معرکه مردم متپک رسید که دیگر کار از کار گذشته بود و جانور مرده بود. ماموران پلیس فقط سعی داشتند مردم را آرام کنند چون اگر خبر به سایر نقاط کشور میرسید، معلوم نبود چه غوغایی به پا شود. البته خبر خیلی زودتر از آنچه آنها تصور میکردند پخش شد. تلویزیون دولتی مکزیک هم برای اینکه خیال مردم را راحت کند، تصاویری از این موجود ناشناخته نشان داد و اعلام کرد که به زودی با تحقیق پژوهشگران همه چیز روشن میشود. ماه می سال ۲۰۰۷ در مکزیک با صحبت از موجود فضایی و شایعات آن گذشت.

محل پیدا شدن موجود بیگانه
صحبت از غریبهای غیر زمینی، نقل محفل هر روز مردم آمریکای لاتین شده بود. اما موجود فضایی هم با همه جار و جنجالها مثل هیاهوهای دیگر آدمیزاد در روزمرگی زندگی مردم گم شد و دیگر کمتر کسی از موجود مخوف انبار خانه لوپز صحبت میکرد تا اینکه روزی، دوباره خبر به سرعت دهان به دهان چرخید و این بار ترس و حیرتی بیشتر از زمان پیدا شدن آن موجود فرازمینی به همراه آورد. تلویزیون دولتی مکزیک در گزارشی پرده از حقیقتی برداشت که همه مردم را دوباره نگران کرد؛ «در تحقیقات انجام شده در آزمایشگاههای پیشرفته کانادا و مکزیک، در نهایت ثابت شد که موجود ناشناخته روستای متپک موجودی غیرزمینی است!».
رقابت فضاشناسها
وقتی موجود ناشناخته انباری مارائو لوپز تحویل ماموران پلیس ایالتی شد، هیچ کس نمیدانست که باید با آن چه کار کند. دست آخر با چند روز تاخیر، موجود فضایی به همراه نامهای فوق محرمانه روانه مکزیکوسیتی شد تا شاید مسؤولان بالادست مکزیک برای آن تصمیمی بگیرند. حتی دانشمندان مکزیک هم وجود موجودی فضایی را در میان خودشان باور نمیکردند و آنها را جنجالی تبلیغاتی قلمداد میکردند که در پشت آن اهداف سیاسی و اقتصادی پنهان است.
گروه تحقیقاتی مکزیک همان روزهای اول از ادامه تحقیق روی موجود فضایی سر باز زد و جانور ناشناخته بینام و نشان در گوشهای از آزمایشگاههای پایتخت جای گرفت. تا اینکه جیمی مائوسان- دانشمندانگلیسی- با شنیدن خبر آدمک فضایی مکزیک دست به کار شد و با تشکیل گروهی تخصصی با همکاری چهار آزمایشگاه تخصصی در کانادا و مکزیک پژوهش گستردهای را روی جسد موجود ناشناخته آغاز کرد. مائوسون دو سال روی بدن موجود ناشناس کار کرد تا اینکه آخرین نتایج تحقیقاتش را برای مردم اعلام کرد؛ «همه شواهد حاکی از آن است که موجودی که در مزرعه مکزیک دیده شده یک موجود زمینی نیست و هیچ تعلقی به کره خاکی ندارد!».
مائوسون که سالهای بسیاری را صرف تحقیق در امور آدم فضاییها و وجود دنیایی ورای کره زمین کرده، موجود ناشناخته مکزیکی را عجیبترین مورد زندگی حرفهایاش میداند؛ «اول من هم مثل همه فکر میکردم که این هم یک شوخی دیگر است. من هم خیال میکردم که موی بدن یک میمون نحیف را تراشیده و به جای آدم فضایی جا زدهاند اما بعد تصمیم گرفتم که این موجود خیالی را خودم از نزدیک ببینم. همین که در آزمایشگاه مکزیکوسیتی بدن نحیف و چهره مثلثی جانور را دیدم فهمیدم که از ما نیست!».
پوست خشکیده تن این موجود از او یک مومیایی واقعی ساخته
مائوسون به سرعت تحقیقات روی موجود ناشناخته را شروع کرد اما هر چه بیشتر وقت گذاشت کمتر به نتیجه خاصی رسید؛ «ما از بدن، استخوان و پوست حیوان نمونهگیری کردیم. محققانی که پیش از ما روی این موجود ناشناخته کار کرده بودند، به این نتیجه رسیدند که به سبب گذشت زمان از مرگ موجود فضایی، دیانای آن هم دیگر قابلشناسایی نیست اما حقیقت این بود که زمان هیچ تاثیری روی دیانای بدن این موجود نداشت بلکه شناسه دیانای آن در گستره موجودات زمینی نمیگنجید. نقشه دیانای این موجود با هیچ مخلوقی روی زمین تطبیق ندارد. برای همین هم من معتقدم که او یک زمینی نیست. باورش سخت است اما موجود مکزیکی واقعا یک آدم فضایی است؛ البته یک کودک فضایی!». با صحبتهای مائوسون دیگر کار آزمایشگاههای تحقیقاتی هم تمام شد؛ دیانای موجود فضایی ناشناخته است و تحقیق بینتیجه!
موجودی ورای آدمیزاد
گزارش پروفسور مائوسون و گروه تحقیقاتی او درباره موجود فضایی بسیار دقیق و با استفاده از آخرین فناوریهای روز ارائه شده است؛ «کودک فضایی، توانایی زندگی با حداقل میزان اکسیژن را داشته؛ به طوری که میتوانسته ساعتهای متوالی در زیر آب سر کند. استخوانبندی بدن او شبیه بدن مارمولکهاست با این تفاوت که ماندگاری استخوانهای او در برابر تغییرات آب و هوایی و نبود اکسیژن بسیار بیشتر از موجودات زمینی است. شکل دندانهای بیریشه موجود ناشناخته هم شباهتی به دندانهای یک انسان ندارد.
در واقع این حیوان برخلاف ظاهرش هیچوجه تشابهی با انسانها ندارد. پوست بدن جانور همان ساعات اول به شدت خشک شده بود که همین خشکی پوست هم ماندگاری حیوان را در همه این سالها تضمین کرده است. پوست خشک آدم فضایی از او موجودی مومیایی ساخته که هیچ تغییر محیطیای نمیتواند روی آن تاثیر داشته باشد؛ بهطوری که شکل و شمایلش از زمانی که او را از مزرعه گرفتهاند تا امروز تغییر چندانی نکرده». تحقیقات گروه مائوسون همچنین از حقیقت بزرگی پرده برداشت که طی دههها همواره مورد سوال دانشمندان فضاشناس بود؛ «مغز موجود فضایی نسبت به جثهاش بسیار بزرگ است؛ به طوری که بیشترین وزن بدن او متعلق به مغزش است نه جثه نحیف و دم درازش! در اینباره باید به صراحت اعلام کرد که چنین مخلوقی با این حجم مغز به طور حتم از ضریب هوشی بسیار بالایی برخوردار بوده است!».
فضایی انتقام میگیرد
جریان پیدا شدن آدم فضایی مزرعه متپک یک طرف و بلایی که سر مارائو لوپز- کشاورز بینوا- آمد یک طرف دیگر! دو سال بیخبری از آدم فضایی مردم را از حال و روز کشاورزی که موجود ناشناخته را برای اولین بار دیده بود، غافل کرد. خبر آدم فضایی که دوباره رو شد، مردم دوست داشتند که اصل ماجرا را از زبان خود صاحب انبار بشنوند اما دیگر دیر شده بود. مارائو لوپز یک ماه بعد از اینکه موجود فضایی را در مزرعهاش پیدا کرد به طرز مرموزی کشته شد! جاشوا وارن- یکی از فضاشناسهای مطرح آمریکایی- به خبرنگاران گفت که لوپز همان دو سال پیش در سانحه آتشسوزی خودرواش زنده زنده در آتش سوخت و کسی هم نتوانست کاری برایش بکند. به گفته وارن این حادثه زمانی اتفاق افتاد که ماشین لوپز خاموش بود و او فقط داشت درون اتاقک را تمیز میکرد. میگویند حرارت آتشی که لوپز در آن میسوخت بسیار بیشتر از یک آتش معمولی بود!
دیدگاهتان را بنویسید
می خواهید در گفت و گو شرکت کنید؟خیالتان راحت باشد :)