کارما
زندگی همواره در حرکت است؛ از ذرات تشکیل دهنده یک اتم گرفته تا بزرگترین اجرام آسمانی؛ همه از منظر فیزیکی در حال حرکت در سه بعد فضا و زمان هستند. از منظر کوانتومی یک فوتون زمان را احساس نمیکند و همچنین از نظر مکان تا قبل از مشاهده ی ناظر یک فوتون موج است یعنی همه جا حضور دارد و تنها زمانی که یک ناظر آن را ببیند تبدیل به ذره میشود. بدن ما در نقطهای از فضا و زمان است و با توجه به این که همه چیز در حال حرکت است، هر لحظه از زمان مسیری برای انتخاب پیش روی ما است. انتخاب در مسیر زندگی اجباری است و انتخاب نکردن هم به نوعی یک انتخاب حساب میشود. از منظر فیزیکی انتخابهای ما قابل پیش بینی هستند. ذهن ما بر اساس دادههای قبلی که به آن داده شده است و بر اساس ژنتیک تصمیمی میگیرد؛ حتی به زودی این احتمال وجود دارد که یک هوش مصنوعی با شبیه سازی ذهن هر موجودی، عکس العمل آن موجود را بسیار سریعتر از خودش گیش بینی کند. حقیقت این است که هر انتخاب ما در گذشته، تعیین کرده است که در لحظه جاری کجا باشیم. هر جا که هستیم و هر آن چه که هستیم انعکاسی از انتخابهایی بوده است که در گذشته داشتهایم. انتخابهایی که در فیزیک نیتونی قابل پیش بینی بوده و نظریه ماتریکس را تقویت میکنند؛ اما در فیزیک کوانتومی که قدمتش کمتر است دنیای متفاوتی وجود دارد و ما دانش زیادی از آن نداریم. فقط میدانیم هر چیزی که آن را قطعی میدانستیم در واقع بر روی مجموعهای از احتمالات بنا شده است و در کنار درست بودن نظریه ماتریکس همچنان آگاهی ما نسبت به همه چیز آنچنان سطحی است که نمیتوانیم با قطعیت در مورد چیزی نظر دهیم. اساس و بنیان تمام چیزهای قطعی بر بستر احتمالات و چیزهایی بنا شده است که وجود یا عدم وجود آنها قطعی نیست. یک اتم کمترین و کوچکترین مقدار یک عنصر شیمیایی است. تمام چیزهای فیزیکی از اتم ساخته شده است. یک اتم جاذبه دارد و باعث میشود سایر اتمها و … به طرف آن جذب شوند. دانش فیزیک نشان میدهد بردارهای جاذبه یک اتم دامنه بی نهایتی دارند؛ این یعنی جاذبه یک اتم تا بی نهایت در کائنات ادامه دارد و این بردار از هر جهت به شکل موج ادامه دارد و همه چیز را متاثر میکند. وجود یا عدم وجود یک اتم در کائنات میتواند دنیای متفاوتی در بازه زمانی هستی به وجود آورد. هر اتم روی تمام اتمهای موجود تاثیر میگذارد و میدان گرانشی یک اتم میتواند حرکت نور را نیز دستخوش تغییر کند. هر چیزی در کائنات از نظر فیزیکی با یکدیگر گره خورده است و تشکیل یک سیستم فیزیکی قابل پیش بینی را داده است؛ بدن فیزیکی ما از اتمها ساخته شده است و از این قوانین پیروی میکند. ما رفتارهای قابل پیش بینی انجام میدهیم و پاسخهای قابل پیش بینی از کائنات دریافت میکنیم.
انسانها در زندگی به صورت خواسته یا ناخواسته از سایر انسانها آسیب میبینند. این آسیب پاسخی از کائنات برای کارمای شخص است که برای او اتفاق افتاده است. آسیبهای به میزان عمیق بودن به صورت غریزی حس خشم و نفرت ما را بر میانگیزد و شاید حس عمیقی در ما به وجود بیاید که باعث شود دعا یا آرزوی بدی برای وقوع حوادث ناگوار (نفرین) برای عامل آسیب شویم. غریزه خودمحوری در انسان و همچنین دایره محدود آگاهی ما باعث میشود برای دیگری طلب نفرین کنیم و خواستار آسیب مشابه برای شخص شویم؛ اگر غریزه خودخواهی را حذف کنیم و بتوانیم از بیرون نگاه کنیم در واقع آسیب وارد شده به ما پاسخی از طرف کائنات بوده است و میتوان گفت کارما برای ما اتفاق افتاده است. کارما همیشه به دلیل آسیب رساندن به موجودات نیست و گاهی به دلیل آسیب رساندن به خودمان است. ما بر اساس میزان عزت نفس و غرایز از درون تصور میکنیم بی گناه هستیم و به هیچ کس آسیب نرساندهایم و انسان خوبی هستیم و دنیا با ما عادلانه برخورد نکرده است و …؛ حقیقت این است که کائنات همواره از ما تغییری میخواهد و خوب و بد مفاهیم انتزاعی ذهن ما هستند که در طول زمان معنی آنها میتواند تغییر کند. خوب و بد بودن برای افراد مختلف معنی متفاوتی دارد؛ رساندن منابع بیشتر و یا از بین بردن منابع بیشتر برای سایر موجودات الگوی خوب یا بدن بودن در ذهن موجود دیگر را تداعی میکند. و کائنات تا برآورده نکرده خواسته او شروع به تکرار و تکرار یک آسیب به واسطه عوامل مختلف میکند. قوانین و منطق فیزیکی دنیا منظم هستند و اشتباهی در آن رخ نمیدهد. پذیرش اولین مرحله برای شنیدن خواسته کائنات است. شکرگزاری کمک به پذیرش میکند. کارهایی مثل بخشش دیگران و سکوت و دعا کمک به پذیرش میکند و مدیتیشن کمک به سکوت میکند. شلوغی و استرس به پذیرش آسیب میزند و ورزش کمک به رفع استرس میکند. آسیبی که ما دیدهایم کارمای ما بوده است که برای ما اتفاق افتاده است؛ کسی که آسیبی میرساند قوانین مربوط به عمل و عکس العمل برای او اتفاق میافتد و به نوعی کارما برای او با شکل و شمایل خاص خود اتفاق میافتد. کارما برای کسانی که به دنبال پاداشهای سریع هستند زودتر اتفاق میافتد و برای کسانی که به دنبال پاداش طولانی مدت هستند دیرتر اتفاق میافتد. سرعت پذیرش و تغییر ما و برآورده کردن خواسته کائنات باعث اتفاق افتادن کارمای خوب و تغییر نکردن ما باعث تکرار کارمای بد میشود. میزان حس گناه ارتباط مستقیمی با میزان عزت نفس دارد. عزت نفس زیاد باعث میشود شخص کمتر احساس گناه از آسیبی که به دیگران میزند بکند. کسی که عزت نفس بالایی داشته باشد در واقع به همان میزان خودش را دوست دارد و اجازه نمیدهد آسیبی به او برسد و کارمای خوب از طرف کائنات برای او اتفاق میافتد. نداشتن عزت نفس بالا باعث اتفاق افتادن کارمای بد میشود.
دیدگاهتان را بنویسید
می خواهید در گفت و گو شرکت کنید؟خیالتان راحت باشد :)