به وجود آمدن همه چیز از هیچ

قبل از بیگ بنگ زمان و مکان وجود نداشته است. بدون وجود یکی از این پارامترها دنیای ما نمی‌تواند وجود خارجی داشته باشد. اما آیا ممکن است جهان ما از هیچ به وجود آمده باشد؟

در ابتدا باید به این موضوع فکر کنیم که هیچ چیست. به صورت خلاصه هیچ به معنی چیزی است که ما هیچ درک و شهودی از آن نداریم؛ در طول نسل‌ها ذهن انسان تکامل پیدا کرده و به منظور تضمین بقاء به شکل امروزی درآمده است. ذهن انسان نسبت به سایر موجودات شناخته شده پیچیده‌تر بوده و همواره به دنبال کشف و گسترش قلمرو انسان می‌باشد. ذهن ما وقایع را به شکلی خاص فرمول بندی و درک می‌کند؛ این وقایع بخشی قابل درک از هستی برای انسان است؛ درست مانند یک کامپیوتر که بر اساس ورودی‌هایی که به آن داده می‌شود، درکی در چارچوب سخت افزار از وقایع دارد؛ ولی هنوز چیزهایی مانند احساس و نفس در انسان وجود دارد که در کامپیوترها وجود نداشته و این ماشین‌ها هیچ درک و احساسی از آن ندارند. زمانی که به هیچ فکر می‌کنیم، در واقع داریم به نقص‌هایی که ذهن ما دارد فکر می‌کنیم. طبق شواهد علمی، قبل از بیگ بنگ، زمان، مکان و نور وجود نداشته است و هیچ چیزی نمی‌توانسته وجود داشته باشد، ولی ما باید محدودیت فیزیکی خود را در نظر گرفته و این نکته را در نظر داشته باشیم که ما به واسطه زمان و مکان به وجود آمده‌ایم و به نوعی هر کدام از اجزاء قابل درک وجود ما به نوعی با این دو پارامتر گره عمیقی خورده‌اند. ما در حال حاضر قادر به درک ابعادی خارج از زمان و مکان نیستیم. ما در جسم خود زندانی هستیم و تلاش ما برای دانستن تضمینی برای بقاء بیشتر ماست، و ذهن ما تفسیر خاص خودش از وقایع را دارد. همه چیز، هیچ، صفر، بی نهایت مفاهیمی هستند که زاییده ذهن انسان و بر اساس چارچوب ذهنی ما به وجود آمده‌اند. غرایز مربوط به حیات باعث می‌شوند هر موجودی به خود محوریت داده و نگاهی از درون خود به جهان داشته باشد ولی تلاش ما برای دانستن در هر جهت ما را به چیزی فراتر از درک بشریت می‌رساند و احتمالا اگر روزی بتوانید به تمام محدودیت‌های زمان و مکان چیره شویم و بتوانیم آن‌ها را حذف کنیم، احتمالا با تعداد بی نهایتی از ابعاد روبرو شویم.

هیچ به معنی ورود به ناشناخته‌ها است؛ ناشناخته‌هایی خارج از تصور ما. زمانی که به مرز این ناشناخته‌ها برسیم، احتمالا ذهن باید توانسته باشد حد و مرزی قائل نشود، باید به خوبی توانسته باشیم بین ابعاد شناخته شده سفر کنیم و احتمالا آن زمان متوجه تعداد بیشمار ناشناخته‌ها خواهیم شد.