برقراری ارتباط با روش انتقال فکر
انسان و بسیاری از موجودات دیگر از زبان برای برقراری ارتباط استفاده میکنند. انسان اولیه به صورت محدودی از زبان استفاده میکرد، اما بعد از هزاران سال تکامل و توسعه انسان توانسته است به ساختار نسبتا پیچیدهای از زبان برسد و بتواند افکار و احساسات خود را در قالب کلمات به دیگران انتقال دهد. پشت هر صحبتی یک حس قرار دارد. زمانی که فکر میکنیم، در ذهن خود از کلمات استفاده میکنیم و در واقع با خود صحبت میکنیم. به نظر میرسد نقش گفتار موثرتر از چیزی باشد که فکرش را میکنیم؛ اما کلمات قراردادهایی هستند که انسانها آن را ایجاد کردهاند. هر کشوری زبان مخصوص خود را دارد و این به این معناست که افراد در کشورهای مختلف با زبانهای متفاوتی فکر میکنند و در ذهنشان با خود صحبت میکنند که این میتواند یک محدودیت باشد؛ چرا که امکان دارد یک زبان منجر به نزدیکی بیشتر یک انسان به احساسش شود و یک زبان با فاصله بیشتری انسان را به خود نزدیک میکند. زبان میتواند یک ابزار بسیار کاربردی و موثر و در عین حال محدود کننده باشد. اگر تصور کنیم یک انسان بدون زبان و هیچ گویشی زندگی کند یک سوال اساسی پیش میآید؛ این انسان چگونه فکر میکند. آیا فقط احساس میکند و تصاویر و اصوات را در ذهن خود مرور میکند؟ چگونه با ضمیر خود ارتباط برقرار میکند؟ زبان با وجود تاثیر زیادی که در متمایز کردن انسان نسبت به سایر موجودات داشته است به ذهن انسان شکل و چارچوب میدهد و باعث میشود تفکر انسان به نوعی محدود شود. از طرفی زبان کمک میکند با سایر انسانها ارتباط برقرار کنیم و در جهت منافع و بقاء خود از آن استفاده کنیم؛ ولی زبان نمیتواند ذهنیت ما را منتقل کند. پشت هر صحبتی یک احساس وجود دارد که هرگز نمیتوان با زبان آن را انتقال داد. زبان یا نوشته یک قرارداد است که اجازه میدهد افراد با توجه به ذهنیت خود احساسات ما را برداشت کنند و میتواند ابزار برای برداشت غیر صحیح از جملات و یا گفتن دروغ به منظور میانبری به خواستههای ما باشد.
گاهی پیش میآید که انسانها میتوانند بدون صحبت کردن یک نوع ارتباط حسی پیدا کنند؛ ارتباطی که امکان درک و فهم متقابل و بینشی عمیق را شامل میشود. این ارتباط در تعداد محدودی از انسانها با شدت بیشتری وجود دارد، به طوری که در مواردی امکان دارد انسانها با نوعی احساس خاص و یا در خواب تغییرات شدید احساسات در اطرافیان خود را متوجه شوند؛ چیزی که شاید بتوان آن را حس ششم و یا تله پاتی نامگذاری کرد. یک توانایی ناشناخته و غیر قابل توضیح که در اغلب انسانها کمرنگ یا خاموش شده است و یا فقط در مواردی خاص فعال میشود. شاید این توانایی در طول زمان با توسعه زبان از میان رفته است و یا همچنان این امکان وجود دارد که به جای زبان بتوان این حس ناشناخته را تکامل داد و از استفاده کرد. این حس در صورتی که تکامل پیدا کند هیچ گونه محدودیت زمان و مکان ندارد و به انسانها اجازه میدهد بدون بازی کردن با کلمات بتوانند در سریعترین زمان ممکن احساس خالص خود را به دیگران منتقل کنند. با چنین چیزی انسان گام تازهای در جهت تکامل بر میدارد و تواناییهای بیشتری پیدا میکند.
هر تفکر مانند یک امضاء دارای یک موج قابل اندازه گیری است که امروزه با کمک برخی از ابزارها میتوان امواج ناشی از تفکر انسان را اندازه گیری کرد. ناگفته نماند که ذهن ممکن است امواج غیر قابل شناسایی دیگری نیز داشته باشد که هنوز ابزاری برای درک و شناخت آن کشف نشده است. به نظر میرسد به زودی بتوان ابزارهایی ایجاد کرد که نقاط ضعف زبان را پوشش دهند و به انسان کمک کند بتواند ذهن و تفکر خود را به صورت کاملتر و بدون نیاز به زمان و توضیح با جزئیات زیادی به فرد دیگری منتقل کند؛ در این صورت نوع جدیدی از ارتباط بین انسانها شکل خواهد گرفت که منجر به تغییرات بزرگی در روابط بین انسانها و همچنین منجر به جهش بزرگی در تواناییهای انسان خواهد شد.
دیدگاهتان را بنویسید
می خواهید در گفت و گو شرکت کنید؟خیالتان راحت باشد :)