ضمیر ناخودآگاه

در نظریه روانکاوی فروید در مورد شخصیت ، ضمیر ناخودآگاه مخزنی از احساسات ، افکار ، اضطرارها و خاطراتی است که خارج از ضمیر خودآگاه ما قرار دارد. بیشتر محتواهایی که در این ضمیر افراد وجود دارد (همچون درد ، اضطراب و درگیری) غیرقابل قبول و ناخوشایند هستند. بر اساس گفته های فروید ، ضمیر ناخودآگاه به طور مستمر بر روی رفتار و تجربیات ما اثر می گذارد حتی اگر ما خودمان در مورد این تاثیرات آگاه نباشیم.

ضمیر ناخودآگاه : زیر سطح هوشیاری
زمانی که به سوال ضمیر ناخودآگاه چیست فکر می کنیم ، بهتر است از مثال هایی استفاده کنیم که درکش برای همه افراد امکان پذیر باشد. اجازه دهید از کوه یخ برای بررسی این موضوع مهم استفاده کنیم. هر چیزی که بالای آب باشد نشان دهنده ضمیر آگاه و هوشیار ماست. این در حالیست که هر چیزی زیر سطح این کوه یخ قرار گیرد نشان دهنده ضمیر ناخودآگاه ماست. کوه یخ و ظاهر آن را در ذهنتان مجسم کنید. تنها بخش کوچکی از این کوه یخ در بالای آب قابل مشاهده خواهد بود. برخی از قسمت های تشکیل دهنده این کوه یخ زیر آب هستند و شما بدون کاوش آن قسمت ها قادر به دیدنش نخواهید بود. مواردی که نشان دهنده هوشیاری آگاهانه ماست همانند نوک کوه یخی است که در ذهنتان تجسم کردید. باقی اطلاعات که خارج از این بخش قرار می گیرد مربوط به حوزه ای است که آن را ضمیر ناخودآگاه انسان می نامند.

با اینکه به طور هوشیارانه نمی توان به چنین اطلاعاتی دست پیدا کرد اما باز هم می توان شاهد تاثیرات آن بر روی رفتارهای فعلی بود. فروید معتقد بود بیشتر احساسات ، تمایلات ، باورها و عقاید ما خارج از ضمیر خودآگاهمان قرار دارد.حتما از خودتان می پرسید چرا؟ فروید بر این باور بود که گاهی از اوقات این تمایلات و خواسته های پنهان از طریق رویاها و اشتباهات لپی خود را نشان می دهد. او معتقد بود که همه غرایز و اضطرارهای زندگیمان هم در ضمیر ناخودآگاهمان دفن شده است. به عنوان مثال غرایز مربوط به مرگ و زندگی در این ضمیر یافت می شود. غرایز زندگی که گاهی از اوقات به عنوان غرایز جنسی هم از آن یاد می شود جزو مواردی است که به زنده ماندن و بقای انسان ها مربوط است. غرایز مرگ هم در برگیرنده مواردی نظیر تجاوز، تروما و خطر می شوند. چنین اضطرارهایی خارج از ضمیر خودآگاه انسان هستند زیرا ضمیر خودآگاه اغلب آن ها را غیر منطقی و غیر قابل قبول می داند. فروید پیشنهاد می کند برای اینکه چنین مواردی خارج از هوشیاری ما باشد ، افراد اغلب از مکانیسم های دفاعی متعددی استفاده می کنند تا جلوی بروز هوشیاری و آگاهی توسط این احساسات را بگیرند.

چگونه اطلاعات ناخودآگاه به فاز هوشیاری وارد می شوند؟
بر اساس گفته های فروید برای ورود اطلاعات از ضمیر ناخودآگاه به هوشیاری، روش های مختلفی وجود دارد:

ارتباط آزاد
فروید معتقد بود که می توان چنین اطلاعات و احساسات ناخودآگاهی را از طریق تکنیکی به نام ارتباط آزاد به فاز هوشیاری وارد کرد. او از بیماران خود می خواست آرام باشند و هر چیزی که به ذهنشان خطور می کند را بدون در نظر گرفتن مرتبط بودن یا نبودنش بیان کنند. با بررسی و پیگیری این افکار، فروید می توانست محتوای ضمیرناخودآگاه را کشف کند.

تفسیر رویاها
فروید همچنین از روشی به نام تفسیر رویاها برای مشاهده افکار ضمیر ناخودآگاه استفاده می کرد. با اینکه اطلاعات ضمیر ناخودآگاه ممکن است در رویاها بروز کند اما او معتقد بود که چنین اطلاعاتی به شکل پنهان شده هستند. تفسیر رویاها اغلب شامل بررسی محتوای لفظی رویاها برای آشکار کردن جوانب پنهان معنای خواب و رویاست. فروید همچنین بر این باور بود که رویاها شکلی از رسیدن به آرزوها هستند. از آنجایی که این اضطرارهای ناخودآگاه را نمی توان در حالت بیداری بروز داد، چنین شرایطی در رویاها خود را نشان می دهند.

انتقاد
ایده وجود ضمیر ناخودآگاه همیشه بحث ها و گفتگوهای زیادی ایجاد کرده است. برخی از محققان این ایده را زیر سوال برده اند و هیچ علاقه ای به بررسی آن ندارند.

اخیرا در زمینه روانشناسی شناختی، محققان بر روی عملکردهای خودکار و ضمنی تمرکز کرده اند تا مواردی که قبلا به ضمیر ناخودآگاه نسبت داده می شد را توضیح دهند. بر اساس این رویکردها، فعالیت ها و توابع شناختی زیادی وجود دارد که خارج از ضمیر آگاه ما رخ می دهد.

این تحقیقات ممکن است از ایده ضمیر ناخودآگاه فروید پشتیبانی نکنند اما هنوز هم شواهدی دارند که نشان می دهد برخی از رفتارهای انسان ها تحت تاثیر ضمیر خودآگاهشان نیست.

بر خلاف رویکردهای اولیه روانشناسی در مورد ضمیر ناخودآگاه، محققان حوزه روانشناسی شناختی از شواهد علمی و داده های تجربی موجود در فرآیندهای شناختی خودکار برای بررسی شرایط موجود استفاده می کنند.

مدل فروید از ذهن انسان
همه ما خیلی خوب می دانیم که بررسی ذهن انسان یکی از موارد اصلی در حوزه روانشناسی و بررسی مشکلات روحی و روانی افراد است. از زمان معرفی نظریه فروید در اوایل سال 1990 و علی رغم وجود توسعه های بسیار در این حوزه، نظریه های روانشناسی فروید هنوز هم در شکل گیری سایر نظریه های موجود درباره ذهن انسان نقش بسیار مهمی ایفا می کند.

در مرکز نظریه فروید سایکوپاتولوژی قرار دارد که بروز بیماری های روحی و روانی در افراد را شرح می دهد. در نظریه های فروید، ذهن انسان از سه سطح هوشیاری و آگاهی تشکیل شده است.

معرفی حوزه سایکوپاتولوژی تاثیر زیادی بر روی انسان ها و مطالعه بیماری های روحی و روانی داشته است . به همین خاطر باید مطالعات بیشتری در این زمینه انجام شود. درمان موثر بیماری های روحی و روانی نیازمند بررسی دقیق ذهن انسان است.

در نظریه ای که فروید از ذهن انسان ارائه کرده سه سطح متفاوت دیده می شود. این سه سطح در برگیرنده ضمیر خودآگاه، ضمیر نیمه خودآگاه و ضمیر ناخودآگاه است. این سه سطح به همراه هم واقعیت وجودی انسان را تشکیل می دهند.

ضمیر خودآگاه در نظریه فروید
از آنجایی که هوشیار بودن به عنوان وجود آگاهی از چیزی ( توانایی فراخوانی آن بر روی ذهن) شناحته می شود می توان چنین رویدادهایی که فراخوانی می شود را به عنوان فعالیت های ذهن انسان در نظر گرفت.

چنین دیدگاهی دو چالش پیش رویمان می گذارد. اول اینکه تخمین زده شده است که تنها 10 درصد از فعالیت های ذهن انسان از افکار آگاهانه تشکیل شده و دوم اینکه چنین دیدگاهی رویدادهای تصادفی که در داخل ذهن ایجاد می شود را توصیف نمی‌کند. دو عملکردی که توانایی های ضمیر خودآگاه می تواند هدف قرار دهد عبارت است از:

  • توانایی آن برای جهت بخشیدن به تمرکزها
  • توانایی آن برای تصور کردن موارد غیر واقعی

ضمیر خودآگاه انسان به عنوان یکی از اجزای مهم تشکیل دهنده نظریه فروید، به عنوان اسکنری برای انسان عمل می کند. این ضمیر خودآگاه است که رویدادی را درک می کند، نیاز به واکنش را در انسان تحریک می سازد و سپس بسته به اهمیت رویداد رخ داده، آن را در ضمیر ناخودآگاه ذخیره می سازد یا به ناحیه ضمیر نیمه خودآگاه می فرستد تا در دسترس مان باشد.

ضمیر نیمه خودآگاه در نظریه فروید
ضمیر نیمه خودآگاه ناحیه ذخیره سازی برای خاطرات اخیری است که نیاز به فراخوانی سریع دارند. مثلا حفظ شماره تلفن یا نام فردی که اخیرا ملاقات کرده اید در این بخش از ضمیر انسان انجام می شود. ضمیر نیمه خودآگاه تلاش می کند اطلاعات اخیری که هر روز از آن استفاده می شود را هم در خود نگه دارد (مثل افکار تکراری، الگوهای رفتاری، عادت ها و احساسات).

چگونه می توان از قدرت ضمیر نیمه خودآگاه استفاده کرد؟
روانشناسان این بخش از ضمیر انسان را به عنوان منبعی برای خلاقیت، افکار ابداعی و احساسات، الهام گرفتن و بیداری روحی و معنوی می دانند. بیشتر افراد بر این باورند که می توان از ضمیر خودآگاه برای ایجاد تغییر در ضمیر نیمه خودآگاه استفاده نمود و تغییراتی در زندگی ایجاد کرد.

ضمیر ناخودآگاه در نظریه فروید
این ضمیر جایی است که همه خاطرات و تجربیات گذشته در آن نگهداری می شود. این ها همان خاطراتی هستند که از طریق تروما ایجاد شده اند و به طور خودآگاه و هوشیارانه فراموش گشته اند و دیگر برایمان مهم نیستند.

از طریق این خاطرات و تجربیات است که عقاید، عادت ها و رفتارهایمان شکل می گیرد. اگر مثال کوه یخ وسط دریا را به خاطر داشته باشید می توانید ببینید که ضمیر ناخودآگاه همانند بخشی از کوه یخ است که زیر آب ها مدفون شده و دیده نمی شود. اگرچه ضمیر ناخودآگاه و نیمه خودآگاه ارتباط مستقیمی با هم دارند اما ضمیر ناخودآگاه به عنوان بخش انتهایی از خاطرات، عادت‌ها و رفتارهای انسان است.

منبع

0 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

می خواهید در گفت و گو شرکت کنید؟
خیالتان راحت باشد :)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *